گفتم:مادر گفت:جانم گفتم: درد دارم گفت:بجانم گفتم: خسته ام گفت:پریشانم گفتم:گرسنه ام گفت:بخور از سهم نانم گفتم:کجا بخوابم؟ گفت:بر روی چشمانم گفتم:پارچ آب برگشت روی فرش گفت:خدا ذلیلت کنه بمیری راحت شم از دستت
نظرات شما عزیزان:
.gif)
.gif)
.gif)
برچسبها:
تاريخ : سه شنبه 4 / 3 / 1393برچسب:طنز, | 2:18 PM | نویسنده : donya |