گفتم:مادر گفت:جانم گفتم: درد دارم گفت:بجانم گفتم: خسته ام گفت:پریشانم گفتم:گرسنه ام گفت:بخور از سهم نانم گفتم:کجا بخوابم؟ گفت:بر روی چشمانم گفتم:پارچ آب برگشت روی فرش گفت:خدا ذلیلت کنه بمیری راحت شم از دستت
برچسبها:
آینده نچندان دور گودزیلا های امروز
برچسبها:
درگیر coment توام
منو دوباره like کن
yahoo اگه تنهات گذاشت
facebook رو انتخاب کن
دلت از poke های من
انگار بی خبر نبود
حتی تو friend های من
friend هات بی اثر نبود
خواستم بهت message ندم
تا با چشام خواهش کنم
پیجمو بستم روت تا احساس ارامش کنم
برچسبها:
عکس ، ،
برچسبها: